بیمه فقط جبران خسارت نیست
کشور ما جزو کشورهای زلزله خیز است، منتها بعد از هر زلزله بحث هایی مطرح می شود، تبلیغاتی به راه می افتد و بعد خاموش می شود. مشکل کجاست؟ بحث بعدی این است که بیمه گذار نباید به سازه نگاه کند، چون گاهی بازاریابان بعد از زلزله سراغ جاهایی رفته اند که کمتر آسیب دیده تا فورا کسب درآمد کنند. بنابراین بناهایی را بیمه کرده اند که کلا محکوم به نابودی است. وقتی چنین جاهایی را بیمه کنیم، دیگر طرف فکر نوسازی یا ایمن سازی نخواهد بود. واقعا چه باید کرد؟
واکنش های احساسی نسبت به جریان های مختلف ازجمله بلایای طبیعی را از همان اول می شود حدس زد. بخشی از این واکنش ها طبیعی است و همه جای دنیا هم هست. حالا در ایران به جهت تفاوت های فرهنگی ممکن است متفاوت باشد. اما تفاوت کشورهای پیشرفته، صاحب صنعت و به خصوص صنعت بیمه با کشورهای دیگر در این نکته است که قبل از بروز چنین اتفاقاتی، تدارک دیده اند، تصمیم گرفته اند، فکر کرده اند و برای برخورد با آن آماده هستند. هرچند همیشه هم به این شکل نبوده است و گاهی در کشورهای پیشرفته هم آشفتگی را دیده ایم. اما بحث من همان طور که در سوال شما هم وجود دارد درباره همین موضوع است. لزوم توجه بیمه، نه این که صرفا آن را به عنوان جبران خسارت ببینیم. این بحث نباید در مورد زلزله که زیرشاخه بیمه آتش سوزی تعریف می شود، پررنگ شود. البته کسی که در زلزله آسیب دیده و خسارت های مالی و جانی به او وارد شده، بعد از چنین اتفاقی فورا به فکر بیمه و جبران خسارت می افتد، اما می خواهم بگویم جبران خسارت در بیمه بخشی از اهمیت توجه به این صنعت است، درحالی که اگر همه به آن توجه کنند، می تواند باعث ترمیم حفره های نظارتی در کشورمان نیز باشد.
همان طور که می فرمایید این که مردم به بیمه فقط به شکل جبران خسارت نگاه کنند، یک بحث است اما فاجعه وقتی است که دولتمردان هم این قضیه را به همین شکل می بینند. درحالی که بیمه زلزله اگر جا بیفتد، می تواند به زیرساخت های نظارتی و مدیریتی هم در این زمینه کمک کند. یعنی موقع ساخت ساختمان، وقتی ساختمان بیمه شود، بیمه گذار برای این که خسارت ها را کم کند، حداقل نظارت را بیشتر می کند. این که کجا ساخته ام، چگونه ساخته ام و با چه مصالحی؟
مقصود من همین نکته است. متاسفانه بین مدیران و مسئولان هم شناخت کافی درباره جایگاه بیمه زلزله وجود ندارد. در این روزها شاهد گفت وگوهای مختلف درباره مسکن مهر و فقدان نظارت های لازم در ساخت و ایمن سازی بعضی بناها هستیم. اگر شناخت دقیقی نسبت به بیمه وجود داشته باشد، می بینیم همان طور که گفتم، می شود حفره های نظارتی را هم توسط آن ترمیم کرد. در صورتی که متاسفانه بعضی مسئولان هم به جهت همان عدم شناخت یا سیاسی کاری های مرسوم، فقط بعد از اتفاق به فکر می افتند و آن هم به شکل جبران خسارت. انگار این صنعت فقط می تواند در این مورد کمک کند، درحالی که در سازوکار پیش از ساخت هم دخیل است. اگر شناخت درست اول در بعضی از مسئولان و بعد مردم درباره بیمه های آتش سوزی و زیرشاخه آن، بیمه زلزله به وجود بیاید، خواهند دید که می تواند در بهینه سازی و ایمن سازی هم مفید باشد.
در کشورهای پیشرفته چقدر تفاوت وجود دارد؟
آگاهی درباره بیمه زلزله مهم است. این آگاهی داده شده و افکار عمومی فقط به شکل جبران خسارت به آن نگاه نمی کند، چون می داند که شرکت بیمه، قبل از بیمه کردن مکان مورد نظر، درباره شرایط ایمنی آن هم تحقیقات لازم را انجام داده است. برمی گردم به همان مثالی که زدید. بعد از زلزله ورزقان، بعضی از بازاریاب ها در منطقه حاضر شدند و شروع کردند به بازاریابی. مردم در این شرایط که تازه خانه و کاشانه خود را از دست داده اند، بسیار مستعد شنیدن هر خبری در این باره هستند. کاری که یک عده از بازاریاب ها و شرکت ها کردند این بود که به مناطقی رفتند که کمتر آسیب دیده بود. آنها به این مکان ها می رفتند و بدون توجه به جای ساخت، شرایط ساخت و کیفیت مصالح، فقط سعی داشتند فرد را تشویق به بیمه کنند. به این ترتیب خانه ای که امکان صددرصد تخریب آن مثلا در زلزله ای به قدرت ۴ ریشتر وجود دارد، توسط آنها بیمه می شد. فرد هم خوشحال بود از این که محل سکونتش بیمه شده است.
این نه تنها به تفکر رایج درباره بیمه آسیب می زند بلکه به لحاظ کارشناسی هم دچار اشکال است چون بیمه گذار در کشورهای پیشرفته، به تمام وجوه توجه می کند و قطعا قرار نیست خانه ای خشتی بدون کارشناسی تماما بیمه شود. برای همین مردم هم قبل از این که خانه ای را تحویل بگیرند، به ایمن بودن آن توجه می کنند، معمار می داند که اگر ایمن سازی نکند، شرکت های بیمه آن را بیمه نخواهند کرد یا قیمت بیشتری از مشتری طلب می کنند و به این ترتیب همه چیز دست به دست هم می دهد تا مردم به سمت بهینه سازی بروند. یعنی فرد قبل از این که بیمه کند، می داند باید محل سکونت او شرایط لازم را داشته باشد، والا با مشکل مواجه خواهد شد. اینجاست که شما به اهمیت موضوع پی می برید.
در مواردی که اشاره کردید، شرکت های بیمه چه مقداری برای بیمه زلزله یا آتش سوزی در نظر می گیرند؟
در ایران به این شکل نیست که می گویم، اما در کشورهای دیگر به اهمیت بیمه بلایای طبیعی توجه لازم شده است. حق بیمه حدود ١٠ درصد هزینه ایمن سازی است؛ یعنی اگر هزینه ایمن سازی یک ساختمان مثلا ٢٠ میلیون تومان باشد، بیمه ای که برای یک سال در نظر می گیرند، ٢ میلیون تومان است.
درواقع مالک بنابر این که ساختمانش چقدر آسیب پذیر است، ملزم به پرداخت حق بیمه است.
بله؛ مالک براساس این که ملک او چقدر ممکن است آسیب ببیند، باید حق بیمه پرداخت کند. چرا؟ چون باعث می شود کسانی که ساختمان های غیرایمن دارند، مبلغ بیشتری بدهند. این نکته بسیار اهمیت دارد. وقتی فرد بداند که باید مبلغ بیشتری پرداخت کند، به همین جهت ناخودآگاه سعی می کند ایمن سازی را تقویت کند. این نوع عملکرد باعث تقویت چند جنبه می شود؛ اول توجه به مراحل قبل از ساخت، دوم بالا رفتن سازوکارهای نظارتی و سوم اجرای صحیح بیمه. وقتی چنین شرایطی مهیا شود، آن وقت احتمال خطر هم پایین می آید و این همه حرف و حدیثی که الان شما شاهد آن هستید، نمی بینید. چون همان طور که گفتم متاسفانه همه چیز معطوف به بعد از حادثه شده است، درحالی که اگر نگاه درست به بیمه زلزله، سیل، آتش سوزی و… داشته باشیم، اینها همه می تواند در یک مسیر، به همان بحث های نظارتی و مراحل پیش از ساخت هم کمک کند.
قیمت ها الان به چه شکل است؟ آیا واقع گرایانه است یا صرفا برای جذب افکار عمومی است؟
خیر؛ نمونه ای که از ورزقان مثال زدم در مناطق دیگر هم بوده. وقتی کارشناسی صورت نگیرد، چطور می توانید حق بیمه تعیین کنید. یک سازه خشتی را مگر می شود با خانه ای که مصالح دیگری در آن به کار رفته، یکی دانست؟ یا سازه ای که روی گسل قرار گرفته، طبیعتا باید حق بیمه بیشتری به آن تعلق بگیرد. هر چند باز هم تأکید می کنم اگر همه چیز سر جای خودش باشد، اصلا قبل از این که مالک اقدام به ساخت کند، توجه می کند که از کارشناس مشورت بگیرد تا ساختمان را در چنین مکان های پرخطری بنا نکند؛ چرا که در زمان بیمه باید پول بیشتری هزینه کند. بنابراین شما دیگر شاهد ساخت وساز بی رویه و بدون حساب و کتاب در مناطقی نخواهید بود که احتمال آسیب آنها بالاست. برای همین دایم به نگاه همه جانبه به بیمه تأکید می کنم. نگاه به این ماجرا فقط به شکل جبران خسارت، آسیب های زیادی دارد.
به شکل اصولی و صحیح اگر بخواهیم به این ماجرا نگاه کنیم، کارشناس بیمه چطور باید تحلیل کند تا به قیمت واقعی برسد؟
باید به چند مورد توجه ویژه داشته باشد؛ اول این که ساختمان یا بنای مورد نظر در چه جایی ساخته شده. محل جزو یکی از مناطقی است که آسیب پذیر است یا نه. به لحاظ شرایط جغرافیایی چه جایگاهی دارد. بعد می شود نوع سازه را تحلیل کرد. باید کیفیت آن را مورد بررسی قرار داد. مسائل نظارتی را چک کرد که چقدر نظارت موقع ساخت و ایمن سازی انجام شده است. از عمر ساختمان چقدر می گذرد. مصالحی که به کار رفته چه بوده؛ اما این که صرفا بعد از زلزله به مناطق آسیب دیده برویم، از احساسات و هراس مردم استفاده کنیم و بخواهیم از طریق بیمه از آنها پولسازی کنیم نه تنها کاری انسانی نیست بلکه آسیب های مختلفی به همراه خواهد داشت. اعتماد مردم را هم از بین می برد و توجه را بیشتر از هر چیزی به همان بحث جبران خسارت محدود خواهد کرد. در کشورهای پیشرفته قطعا جای ساخت بنا هم در این مورد مهم است. نقشه ای از گسل های زلزله خیز وجود دارد که کارشناس با مشورت مشاوران مختلف بلایای طبیعی جلو می رود؛ نه این که ١٠ یا ١۵درصد قیمت بنا یا فقط حتی قیمت ایمن سازی را لحاظ کند و سالانه آن را از مشتری بگیرد. این به هیچ وجه کارشناسی نیست و فقط برای رفع تکلیف است یا استفاده از احساسات مشتری در زمان ترس از زلزله. متاسفانه در ایران فرقی نمی کند که خانه شما از چه چیزی ساخته شده باشد؛ خشت باشد، گل باشد، بتن باشد و زیرساخت آن چطور باشد. حق بیمه تمام اینها طبیعتا متفاوت است؛ باید به تمام اینها توجه کرد.
چطور باید برای ورود مردم و همین طور آمادگی ذهنیت مسئولان فرهنگ سازی کرد؟
کشور ما جزو کشورهایی است که در این زمینه آسیب پذیر است. این روزها در فضای مجازی بحثی پیش آمده که اگر زلزله در تهران بیاید، چه اتفاقی می افتد. کاری به این ندارم که چقدر این آمارها واقعی است. می گویند کشتار چند میلیونی و تعداد زخمی ها خیلی بالا خواهد بود، فاجعه ای تمام عیار رخ خواهد داد. این را به شکل دقیق باید کارشناسان زلزله بگویند اما به هر حال دور از ذهن هم نیست که چنین فاجعه ای رخ بدهد. طبق آخرین اخباری که دارم سه شهر بزرگ در جهان به عنوان شهرهای آسیب پذیر اعلام شده اند که یکی از آنها تهران است؛ یعنی اگر زلزله بیاید یکی از شهرهایی است که بیشترین آسیب را خواهد دید. این که چرا مسئولان و دولتمردان در این زمینه تعلل می کنند، واقعا جای سوال است؟ آموزش فقط این نیست که بیاییم در مدارس یا مراکز مختلف به مردم بگوییم وقتی زلزله آمد چه کاری باید بکنند؛ باید لزوم بیمه را برای همه توضیح داد و تنها به این شکل است که می توان آموزش را در تمام وجوه مد نظر قرار داد. اگر برای مردم و مسئولان جا بیفتد که بیمه زلزله فقط به جبران خسارت محدود نمی شود و می تواند در بحث های نظارتی هم کمک کار باشد، آن وقت است که چند قدم جلو رفته ایم.
با توجه به آسیب پذیری تهران که گفتید، چرا بیمه زلزله همچنان زیرشاخه بیمه آتش سوزی است؟ آیا نباید به تفکیک اینها فکر کرد؟
خب در کشور ما بیمه ای به نام بیمه زلزله نداریم و زلزله را زیرمجموعه آتش سوزی قرار داده اند؛ اما اگر به خسارت های ناشی از هرکدام از این بلایا توجه کنند شاید قاعده برعکس شود. زلزله هر چند سال یک بار شاید در ایران اتفاق بیفتد و برای همین هم چون در ایران آینده نگری لازم وجود ندارد، قوانین دوباره رها می شوند تا به اتفاق بعدی برسیم. اما اگر دقت کنید این فاجعه ممکن است هر چند وقت یک بار اتفاق بیفتد اما تلفات مالی و جانی و روانی آن بسیار بالاست. برای همین شاید بشود در این زمینه هم بازنگری های لازم را انجام داد. به این ترتیب می شود بیمه آتش سوزی را زیرشاخه زلزله قرار داد یا بازنگری هایی از این دست.
بازدیدها: 117
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟نظری بدهید!